اقا اجازه هست
-مدادم را جا گذاشتم-
دروغی بیش نبود
وقتی مشق دیشبم را نوشتم
با مدادی که لای انگشتانم
گم می شد!!
این روزها
نفسم بالا نمی اید
دارم خفه می شوم
در هق هق
گریه هایم!!
کاش میوه ی ممنوعه بود
سیب لبخندم
تادیگر غم هوس لبخند نکند!!
ازگربه های حیاطمان
خجالت کشیدم
وقتی بوی کباب همسایه پیچیده بود!!