تو را
پیوند می زنم
به قلب ترک خورده ام
تا هر روز
یواشکی
ببارم
-تورا-
پشت تمام خاطره ها!!!
نشسته است
-پنجره ی اتاقم -
روبه کوچه ای
که به بن بست خورده است!!!
در دستان بیابانی
چیزی جوانه میزند
که ویار دردهای من است !!!
در کفش های دلم نمک می ریخت
شاید نمی دانست
...پای ماندن ندارد!!!
ازوقتی
پادرکفشش کرده بودم
- دلم را میگویم-
پابرهنه راه میرود!!!
عشق را
رج به رج بافتم
اما
به تو که رسیدم
کلافی سردرگم شد!!
تابستان
شاهد خوبیست
برای روزی که بگویی:
خیلی سرد است
فضای بی تو بودن!
همین دیروز بود
که گفتی
میایی-
فردا
حالا روزهای
فرد بی هیچ زوجی می ایند....!
مرا معطل میکند
این صف نفسهایم
برای رسیدن به تو!!!
هر دو
زخم خورده ایم
من از سکوتت
تو از زخم زبانهایم!!!