اهای شاعر در سرخترین جمعه حوالی دلواپسی ها میان تعارف نبض ها ببار!تا خیسی تردید بوی امدنش را بدهد می دانم -چشمهایت در لابه لای خواب جا می ماند نمی رسد به لحظه ی ظهور مثل امروز که قربانی پای نیامده شد!!*الهم عجل لولیک الفرج*